معنی کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله ,, معنی کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله پ, معنی lcbj، kzdu lcbj lk lcbj، lاsتj (اx)، تjxg bاbj، tتp lcbj، اsتpاgi ,, معنی اصطلاح کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله ,, معادل کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله ,, کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله , چی میشه؟, کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله , یعنی چی؟, کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله , synonym, کردن، مطیع کردن کم کردن، کاستن (از)، تنزل دادن، فتح کردن، استحاله , definition,